آموزشگاهپزشکی و تندرستیروانشناسی

سوگواری از دست دادن امنیت، خودمختاری، هویت و آرزوها

ترجمه شده توسط بخش علمی سایت آکادمی ایبوم: در این مطلب از سری مطالب روانشناسی سایت ایبوم به موضوع سوگواری کردن برای ۴ مورد امنیت، خودمختاری، هویت و آرزوها خواهیم پرداخت. واژه سوگواری را معمولا به عنوان واکنشی در مقابل مرگ به کار می برند. اما این فهم محدود، نمی تواند گستره وسیع تجربیات بشری که باعث ایجاد سوگواری می شوند را در بر بگیرد. در این جا به چهار نوع از سوگواری خواهیم پرداخت که ربطی به مرگ ندارند اما بسیار در زندگی روزمره انسان تاثیرگذار هستند و ممکن است برای انسان درگیری ذهنی و استرس و ناکارآمدی را به ارمغان بیاورد. پس تا پایان با ما همراه باشید و در صورت نیاز نظر، پیشنهاد و انتقاد خود را در بخش نظرات با ما و دیگر خوانندگان در میان بگذارید.

هرگونه برداشت از داده‌های این تارنگار و این مقاله تنها با ذکر نام مترجم، نام سایت و نشانی اینترنتی مطلب مجاز می باشد.

برگردان توسط: حجت محسنی حقیقی، نویسنده: سارا اپستاین – روانشناسی امروز – ۱۷ آوریل ۲۰۱۹، منبع

سوگواری حس امنیت استقلال هویت
سوگواری حس امنیت استقلال هویت

چهار نوع سوگواری که کسی در موردشان چیزی به شما نگفته است

چهار گونه از سوگواری و غم به صورت اصولی وجود دارد که باید آن ها را پذیرفت و برای به بهبود آن کوشش کرد و نسبت به آن ها حساس بود.

۱- از دست دادن هویت

این مورد شامل یک نقش یا ارتباط از دست رفته می‌شود. ما در بخش زیر برای روشن تر شدن این موضوع به برخی نمونه ها اشاره خواهیم کرد. هر کدام از این موارد نیاز به سوگواری برای از دست دادن هویت دارد. برخی از مثال ها شامل موارد زیر هستند:

  1. فردی که که در حال جدا شدن در زندگی زناشویی است دیگر احساس “همسر” بودن ندارد. ( چه طلاق توافقی و چه طلاق یک طرفه )
  2. زنی که سرطان سینه داشته و بعد از عمل برداشتن سینه هایش، سوگوار از دست دادن حس زنانگی است. یا زنی که با عکس رنگی رحم متوجه مشکلات شده و پس از برداشتن رحم خود دچار حس سوگواری از دست دادن هویت زنانگی است.
  3. پدر یا مادری که فرزندانش خانه را ترک کرده اند، سوگوار هویت از دست رفته والدی ( پدر و مادری ) هستند و دیگر احساس والدین بودن را ندارند و هویت پدر و مادری را از دست می دهند.
  4. فردی که شغلش را از دست داده یا مجبور به تغییر شغل شده نیز می تواند دچار این گونه از سوگواری سعنی سوگواری هویت شود.
  5. شخصی که یک گروه با باور و اعتقادهای ویژه را ترک می کند دچار احساس فقدان ارتباط و تعلق به یک گروه اجتماعی می شود.

وقتی فردی یک هویت اساسی را از دست می دهد برای از دست دادن احساس خویشتن سوگوار خواهد شد. آن ها باید برای آن کسی که فکر می کردند بوده اند سوگواری کنند و داستانی جدید را در روایت شخصی شان ادغام کنند. گاهی اوقات فرد فکر می کند هویتش دزدیده شده است، مثل فردی که واقعه طلاق یا سرطان سینه به طرز ناخوشایندی شگفت زده اش می کند. حس سوگواری در چنین مواردی به خاطر احساس نداشتن کنترل بر موقعیت دو چندان می شود. در مواردی مثل تغییر شغل یا ترک یک گروه مذهبی خود فرد معمولاً هویتش را کنار می گذارد. هرچند این مورد به نظر ساده تر می آید، شرایط به خاطر حس دوگانه انتخاب ترک کردن چیزی که سوگوارش هستید می تواند پیچیده باشد. ممکن است چنین افرادی خود را به خاطر انتخاب خودشان محق سوگواری ندانند. این بخش یکم از ۴ سوگواری امنیت، خودمختاری، هویت و آرزوها بود.

از دست دادن امنیت، خودمختاری، هویت و آرزوها
از دست دادن امنیت، خودمختاری، هویت و آرزوها

۲- از دست دادن ایمنی و احساس امنیت

این نیز یکی از موارد احساس از دست دادن امنیت، خودمختاری، هویت و آرزوها است که می تواند موجب انواع استرس و ایجاد خطرات استرس بر سلامتی باشد. حس از دست دادن سلامت جسمی، عاطفی و روانی. برای نمونه چند مورد را ذکر می کنیم. مثال ها عبارتند از:
بازماندگان آسیب (trauma) جسمی، عاطفی یا جنسی به سختی در زندگی روزمره احساس ایمنی می کنند.
خانواده هایی که مجبور به ترک محل زندگی و بی ثباتی مسکونی هستند احساس عدم حفاظت می کنند. اسباب کشی نیز می تواند چنین حسی را ایجاد کند.

  1. فرزندان طلاقی که سوگوار ایمنی از دست رفته خانوادگی هستند. تاثیر طلاق بر کودکان عمیق است.
  2. افراد جوامع محلی که با خشونت مواجه شده اند.
  3. افرادی که به خیانت عشقی والدین‌شان پی برده‌اند ممکن است در رابطه ها احساس عدم امنیت کنند.

به طور معمول، انتظار می رود در خانه‌ها، محله‌ها و روابط‌مان احساس امنیت کنیم. حس فقدان امنیت، چه جسمی باشد (بعد از ورود دزد به خانه) یا عاطفی (بعد از خیانت عشقی) می تواند جهان فرد را به طور خاص ناامن کند. فقدان ایمنی می تواند خودش را به صورت بیش از حد گوش به زنگ بودن (hypervigilance) یا کرختی (numbness) حتی در نبود خطر نشان دهد. برای بسیاری از افراد به خصوص کسانی که از اختلال استرس پس از حادثه (Posttraumatic stress disorder) رنج می برند، این دو حالت متضاد به صورت متناوب رخ می دهند. برای بازماندگان آسیب روانی، خشونت و بی ثباتی حتی اگر شرایط فعلی باثبات باشد، بازگرداندن ایمنی درونی ممکن است دشوار باشد. فرد علاوه بر بهبودی از آسیب روانی، باید بتواند جهت حس از دست رفته ایمنی سوگواری کند.

۳- از دست دادن خودمختاری و استقلال شخصی

ناتوانی در مدیریت زندگی و امور شخصی. این که دیگر شخص نتواند امورات خود را به تنهایی انجام دهد و نیازهای خود را برطرف کند. فاقد استقلال شخصی باشد و به دیگران وابسته شود نیز حس از دست دادن خودمختاری را ایجاد می کند. مثال‌ها عبارتند:

  1. بیماری که از تباهی جسمی یا روانی (degenerative illness) نظیر آلزایمر رنج می برد، سوگوار از دست دادن توانایی جسمی یا شناختی است.
  2. فرد کهنسالی که دیگر قادر به مراقبت از خودش نیست (فقدان هویت به عنوان یک فرد مفید اجتماعی)
  3. فردی که تجربه شکست مالی دارد دچار حس فقدان خودمختاری می شود چون به کمک دیگران وابسته است.

این گونه از سوگواری شامل ضربه مستقیم و دردناکی به فرد در زمینه کنترل زندگی و بدنش می‌شود. از دست دادن استقلال شخصی و خودمختاری، باعث شروع سوگواری به خاطر دشواری حفظ احساس فردیت است. در زمینه بیماری‌ها و معلولیت، از دست رفتن خودمختاری تمامی زندگی آن‌ها را در بر می‌گیرد. شخصی که شکست مالی جدیی می‌خورد دچار احساس مشابهی می‌شود، گزینه‌های آن‌ها کمتر و کمتر می‌شود و حس شکست و ناامیدی در بر می‌گیردشان. آن‌ها باید برای چنین زیان‌هایی سوگواری کنند و در مواجهه با این محدودیت‌ها به درک مجددی از خودشان برسند.

۴- از دست دادن آرزوها و انتظارات

روبرو شدن با امیدها و رویاهای تحقق نیافته نیز یک حس سوگواری در انسان ایجاد می کند. اینکه رویا و آرزوهایی داشته باشی و به آن نرسی بسیار دشوار است. مثال‌ها عبارتند از:

  1. فرد یا زوجی که درگیر نازایی هستند.
  2. دانشجوی موفقی که نمی‌تواند جایگاهش را در “جهان واقعی” پیدا کند.
  3. فردی که مسیر شغلی‌اش بازتاب‌دهنده انتظاراتش نیست.
  4. فردی که اطرافیانش، ناگهان موضع سیاسی ناخواسته‌ای گرفته‌اند.

این نوع از سوگواری شامل حس عمیقی از گمگشتگی است. بیشتر ما با چشم‌اندازی مشخص از آینده زندگی‌مان و نحوه‌ی پیش رفتن امور جهان زندگی می‌کنیم. وقتی حوادث زندگی از انتظارات‌مان تخطی می‌کنند، ممکن است دچار حس عمیقی از سوگواری و بی‌عدالتی شویم. زوجی که در تلاش برای بچه دار شدن است یا دانشجویی که می‌خواهد مسیرش را در این جهان پیدا کند، ممکن است علاوه بر فرایند سوگواری مجبور به مواجه با احساس شکست خوردگی هم شود. ممکن است مسیر و نتایج به دست آمده‌مان را با دیگران مقایسه کنیم. تغییرات غیرمنتظره سیاسی، ممکن است مفروضات و احساسات ما در مورد واقعیت و ثبات و نحوه‌ی عملکرد جهان را زیر سوال ببرند.

بازگرداندن واژه سوگواری به جایگاه مناسبش

از دست دادن هویت، ایمنی، خودمختاری و انتظارات همگی فقدان‌هایی هستند که سوگواری را موجه می کنند. حزن و سوگواری می‌توانند به عنوان چارچوبی به ما کمک کنند به فصول آشوبناک زندگی‌‌مان شکلی معنادار دهیم، همان طور که به دوست عزادارمان تسلی می‌دهیم. ما فرد عزادار را مستحق دریافت شفقت و بروز خشم، ناراحتی، کرختی، سرگشتگی و بهبود نامنظم می دانیم. با این که افراد زیادی شکست‌ها و تراژدی‌های زندگی را با حزن و سوگواری تجربه می‌کنند، خیلی‌ها خود را سزاوار این واژه‌ها نمی‌دانند. اما من نظر متفاوتی دارم. شما می‌توانید سوگوار باشید. می‌توانید احساس اندوه کنید. حس فقدان شما واقعی است اما باید با قدرت آن ها را پذیرفته و به سوی آینده بهتر گام بردارید.

برچسب ها

نوشته های مشابه

‫2 نظرها

  1. با سلام و عرض ادب…بسیار عالی بود .فقط راهکار برای پذیرش این سوگواری ها رو هم کاش میزاشتین.

    1. با سپاس از شما. ترجمه و نوشته های این کتاب را در وبسایت ایبام دنبال کنید به تمامی این موارد خواهیم رسید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن